ویدیو کلیپ
متن ترانه
风走了 只留下一条街的叶落
– باد رفته و تنها یک خیابان از برگ ها را پشت سر گذاشته است
你走了 只留下我双眼的红
– تو رفتی و تنها قرمزی چشمهایم را جا گذاشتی
逼着自己早点睡
– خودت رو مجبور کن زود بخوابي
能不能再做一个有你的美梦
– آیا می توانید رویای دیگری را با خود داشته باشید ؟
我好像一束极光
– من مثل شعاع اورورا هستم
守在遥远的世界尽头
– در پایان جهان دور
看过了你的眼眸
– چشماتو دیدم
才知道孤独很难忍受
– فقط دانستن اینکه تنهایی تحمل کردنش سخته
可笑吗 我删访问记录的时候有多慌张
– مسخره ست ؟ وقتی رکورد دسترسی رو پاک کردم چقدر وحشت کردم؟
他会看见吗 曾经只有我能看的模样
– اون مي بينه؟ من قبلا تنها کسي بودم که مي تونستم ببينمش
从夜深人静 一直难过到天亮
– غمگین از نیمه شب تا سحر
你反正不会再担心 我隐隐作疼的心脏
– به هر حال ديگه نگران قلب کم درد من نخواهي بود
好像遇到我 你才对自由向往
– به نظر مياد وقتي منو ميبيني به آزادي مشتاق ميشي
怎么为他 失去一切也无妨
– اشکالی ندارد که همه چیز را برای او از دست بدهید
可能是我贱吧
– شاید من ارزونم
不爱我的非要上
– اگه دوستم نداری باید بری
那么硬的南墙非要撞
– اين ديوار جنوبي سخت بايد ضربه بخوره
是不是内心希望
– آیا این امید در قلب شماست؟
头破血流就会让你想起
– سر شکسته و خونریزی به شما یادآوری می کند
最爱我的时光
– بیشتر وقتم رو دوست دارم
Baby我们的感情好像跳楼机
– عزيزم ، احساسات ما مثل اينه که از يه ساختمون پرش کنيم
让我突然地升空又急速落地
– بذار ناگهان پرواز کنم و سريع فرود بيام
你带给我一场疯狂
– تو منو دیوونه کردی
劫后余生好难呼吸
– نفس کشیدن تا آخر عمرت سخته
那天的天气难得放晴
– اون روز هوا کم بود
你说的话却把我困在雨季
– حرفات منو تو فصل بارون به دام انداخت
其实你不是不爱了吧
– در واقع ، ديگه دوستش نداري ، مگه نه ؟
只是有些摩擦没处理
– فقط يه مقدار اصطکاک حل نشده
怎么你闭口不语
– چرا سکوت می کنی ؟
是不是我正好
– من درست ميگم ؟
说中你的心
– صحبت از قلبت
就承认还是在意吧
– فقط آن را بپذیرید یا مراقبت کنید
就骗骗我也可以
– تو فقط ميتوني بهم دروغ بگي
可笑吗
– مسخره ست ؟
你的出现是我不能规避的伤
– ظاهرت يه آسيب هست که نميتونم ازش اجتناب کنم
怎么能接受这荒唐
– چطور می تونی این حماقت رو قبول کنی ؟
可能是我贱吧
– شاید من ارزونم
不爱我的非要上
– اگه دوستم نداری باید بری
那么硬的南墙非要撞
– اين ديوار جنوبي سخت بايد ضربه بخوره
是不是内心希望
– آیا این امید در قلب شماست؟
头破血流就会让你想起
– سر شکسته و خونریزی به شما یادآوری می کند
最爱我的时光
– بیشتر وقتم رو دوست دارم
Baby我们的感情好像跳楼机
– عزيزم ، احساسات ما مثل اينه که از يه ساختمون پرش کنيم
让我突然地升空又急速落地
– بذار ناگهان پرواز کنم و سريع فرود بيام
你带给我一场疯狂
– تو منو دیوونه کردی
劫后余生好难呼吸
– نفس کشیدن تا آخر عمرت سخته
那天的天气难得放晴
– اون روز هوا کم بود
你说的话却把我困在雨季
– حرفات منو تو فصل بارون به دام انداخت
其实你不是不爱了吧
– در واقع ، ديگه دوستش نداري ، مگه نه ؟
只是有些摩擦没处理
– فقط يه مقدار اصطکاک حل نشده
怎么你闭口不语
– چرا سکوت می کنی ؟
是不是我正好
– من درست ميگم ؟
说中你的心
– صحبت از قلبت
就承认还是在意吧
– فقط آن را بپذیرید یا مراقبت کنید
哪怕骗骗我也可以
– حتی اگر به من دروغ بگویی
