Quadeca – GODSTAINED فارسی متن ترانه & فارسی ترجمه ها

ویدیو کلیپ

متن ترانه

Fiber glass solution
– محلول شیشه ای فیبر
There’s a message on your skin
– یه پیام روی پوستت هست
Flaking from the paper
– پوسته پوسته شدن از کاغذ
I can read you from within
– من می توانم شما را از درون بخوانم

I thought you knew
– فکر کردم می دونی
Something, that I never will
– چیزی که هیچوقت نمیخوام
God stained (God stained)
– خدا لک زده (خدا لک زده)
God stained (God stained)
– خدا لک زده (خدا لک زده)

Show me what I’m missin’
– بهم نشون بده چي رو از دست دادم
From the land, you couldn’t stay
– از سرزمين ، نميتونستي بموني
I can see your history
– من مي تونم تاريخچه ات رو ببينم
From a thousand miles away
– از هزار مايل دورتر

I thought you knew
– فکر کردم می دونی
Something, that I shouldn’t say
– چیزی که نباید بگم
God stained (God stained)
– خدا لک زده (خدا لک زده)
We’re one and the same (God stained)
– ما يک و يک هستيم (خدا لکه دار شده)

I thought you knew
– فکر کردم می دونی
No matter how much I feel like the paper and plastic
– مهم نيست چقدر احساس کاغذ و پلاستیک مي کنم
I could still find a way to get back to you (To you, to you)
– هنوزم ميتونم يه راهي پيدا کنم که به تو برگردم (به تو ، به تو)
‘Cause I thought you knew (You knew, you knew)
– چون فکر کردم تو ميدونستي (ميدونستي ، ميدونستي)
Coming back home, I’ll be there a little bit slower
– برگشتم خونه ، يه کم آهسته تر اونجا خواهم بود
Don’t you see that I’ll never get over you? (Yeah)
– نمي بيني که من هيچوقت از دستت برنميام؟ (آره)
(Oh, oh)
– (اوه ، اوه)

Fiber glass affliction
– رنج فیبر شیشه ای
Can I pencil in a date?
– ميتونم يه قرار رو با مداد بگيرم؟
I’ll call you by December
– تا دسامبر بهت زنگ ميزنم
Somethin’, 1998
– چیزی، 1998

I thought you knew (I thought you knew, I thought you knew)
– فکر کردم میدونی (فکر کردم میدونی ، فکر کردم میدونی)
Everything (Thought you knew, I thought you knew)
– همه چيز (فکر ميکردم که ميدوني ، فکر ميکردم که ميدوني)
‘Cause I can relate (God stained)
– چون من ميتونم ارتباط برقرار کنم
It’s written on your face
– روی صورتت نوشته شده

I thought you knew (I thought you knew)
– فکر کردم تو میدونی (فکر کردم میدونی)
No matter how much I feel like the paper and plastic
– مهم نيست چقدر احساس کاغذ و پلاستیک مي کنم
I could still find a way to get tied to you
– هنوزم ميتونم يه راهي پيدا کنم که باهات ارتباط برقرار کنم
‘Cause I thought you knew (You knew, you knew)
– چون فکر کردم تو ميدونستي (ميدونستي ، ميدونستي)
Coming back home, I’ll be there a little bit slower
– برگشتم خونه ، يه کم آهسته تر اونجا خواهم بود
Don’t you see that I’ll never get over you? (Yeah)
– نمي بيني که من هيچوقت از دستت برنميام؟ (آره)
(Oh, oh)
– (اوه ، اوه)
(Back to you)
– (بازگشت به شما)
(Oh)
– (اوه)

Yeah
– آره
I been there and back, you don’t even know about that (What, yeah)
– من اونجا بودم و برگشتم ، تو حتي از اين موضوع خبر نداري (چي ، آره)
Talk about one man’s trash, you don’t even know about that
– در مورد زباله ي يه مرد حرف بزن ، حتي از اين هم خبر نداري
Stopped me in my tracks, you don’t even know about that (Yeah, yeah)
– من رو در مسیرم متوقف کرد ، تو حتی از این موضوع خبر نداری (آره ، آره)
Copyin’ my path, you ain’t even know about that (I thought you knew)
– کپی کردن مسیر من ، تو حتی از این خبر نداری (فکر کردم می دونی)
We get by, by, you ain’t even know about that
– ما از پسش برميايم ، تو حتي از اين موضوع خبر نداري
I said some white lies, you don’t need to know about that (Yeah)
– من دروغ هاي سفيد گفتم ، لازم نيست در موردش بدوني
God stained
– خدا لکه دار شد
God stained
– خدا لکه دار شد
God stained
– خدا لکه دار شد
God, God
– خدا ، خدا
God stained
– خدا لکه دار شد
God stained
– خدا لکه دار شد
God stained
– خدا لکه دار شد
God
– خدا


Quadeca

Yayımlandı

kategorisi

yazarı:

Etiketler: