ویدیو کلیپ
متن ترانه
Please, open the door
– لطفا در را باز کنید
Nothing is different, we’ve been here before
– هیچ چیز متفاوت نیست ، ما قبلا اینجا بودیم
Pacing these halls, trying to talk
– قدم زدن در این سالن ها ، تلاش برای صحبت کردن
Over the silence
– بر فراز سکوت
And pride sticks out his tongue
– و غرور زبانش را بیرون می کشد
Laughs at the portrait that we become
– به پرتره ای که ما می شویم می خندد
Stuck in a frame, unable to change
– گیر کرده در یک قاب ، قادر به تغییر نیست
I was wrong
– اشتباه کردم
I’m late, but I’m here right now
– من دير کردم ، اما الان اينجا هستم
Though, I used to be romantic
– با اين حال ، من قبلا عاشقانه بودم
I forgot somehow
– یه جوری یادم رفت
Time can make you blind
– زمان می تواند شما را کور کند
But I see you now
– اما الان میبینمت
As we’re laying in the darkness
– در حالي که در تاريکي دراز مي کشيم
Did I wait too long
– من خیلی صبر کردم ؟
To turn the lights back on?
– که چراغ ها رو دوباره روشن کني ؟
Here, stuck on a hill
– اینجا ، روی تپه گیر کرده
Outsiders inside the home that we built
– افراد خارجی داخل خانه ای که ما ساختیم
The cold settles in, it’s been a long
– سرما در حال فروپاشی است ، مدت زیادی است که
Winter of indifference
– زمستان بی تفاوتی
And maybe you love me, maybe you don’t
– و شايد تو منو دوست داري ، شايد دوست نداري
Maybe you’ll learn to and maybe you won’t
– شاید یاد بگیری و شاید یاد نگیری
You’ve had enough, but I won’t give up
– تو به اندازه کافي داشتي ، اما من تسليم نميشم
On you
– روی تو
I’m late, but I’m here right now
– من دير کردم ، اما الان اينجا هستم
And I’m trying to find the magic
– و من دارم سعي ميکنم جادويي رو پيدا کنم
That we lost somehow
– که ما به نوعی از دست دادیم
Maybe I was blind
– شاید من کور بودم
But I see you now
– اما الان میبینمت
As we’re laying in the darkness
– در حالي که در تاريکي دراز مي کشيم
Did I wait too long
– من خیلی صبر کردم ؟
To turn the lights back on?
– که چراغ ها رو دوباره روشن کني ؟
I’m late, but I’m here right now
– من دير کردم ، اما الان اينجا هستم
Is there still time for forgiveness?
– هنوز وقت بخشش هست؟
Won’t you tell me how?
– نمیخوای بهم بگی چطور؟
I can’t read your mind
– نمیتونم ذهنت رو بخونم
But I see you now
– اما الان میبینمت
As we’re layin’ in the darkness
– در حالي که ما در تاريکي دراز مي کشيم
Did I wait too long
– من خیلی صبر کردم ؟
To turn the lights back on?
– که چراغ ها رو دوباره روشن کني ؟
I’m here right now
– من الان اینجا هستم
Yes, I’m here right now
– بله ، من الان اینجا هستم
Looking for forgiveness
– به دنبال بخشش
I can see
– می بینم
As we’re laying in the darkness
– در حالي که در تاريکي دراز مي کشيم
Yes, we’re laying in the darkness
– بله ، ما در تاريکي دراز کشيديم
Did I wait too long
– من خیلی صبر کردم ؟
To turn the lights back on?
– که چراغ ها رو دوباره روشن کني ؟