Duki & Lia Kali – Constelación اسپانیایی متن ترانه & فارسی ترجمه ها

ویدیو کلیپ

متن ترانه

(Tanta’ balas)
– (خیلی از گلوله ها)
(Ya lanzadas)
– (در حال حاضر راه اندازی شده است)
雪山, 你在哪裡?!
– 雪山, 你在哪裡?!

¿De qué va a hablar mi canción si se calma ese dolor que me daba inspiración?
– اگه اون درد که الهام بخش من بود آروم بشه ، آهنگم درباره چي حرف ميزنه ؟
¿Hace cuánto dejé de ser ese pibe soñador encerra’o en su habitación?
– چند وقت پيش من ديگه اون بچه رويايي نبودم که خودش رو توي اتاقش قفل مي کرد ؟
Recuerdo mirar estrella’, pedirle a cada una de ella’ que confíe en mi intuición
– یادم میاد که به ستاره نگاه می کردم و از هرکدومش می خواستم که به شهودم اعتماد کنند
Pensar que el límite es el cielo y tal vez llego a ser una constelación
– فکر کردن به اینکه آسمان حد و مرز است و شاید من تبدیل به یک صورت فلکی شوم

Esto no brilla si no estás cerca
– اگه تو اين اطراف نباشي اين نمي درخشه
Luce’ me alumbran, ‘toy medio muerta
– لوس “اونها منو روشن ميکنن” اسباب بازي نصف مرده
No sé qué hago ni a dónde voy
– نمیدونم دارم چیکار میکنم یا کجا میرم
Dime qué hacemos, ¿a dónde voy?
– بگو چیکار کنیم کجا برم
No tengo casa, solo doy vueltas
– من خونه ندارم ، فقط دور و بر ميگردم
Ando girando en una espiral
– من در حال چرخش در یک مارپیچ هستم
En cualquier lado, meno’ en la Tierra
– هر جا ، کمتر از زمين
Vivo soñando el aterrizar (Ivo)
– من رویای فرود را زندگی می کنم (Ivo)

Tanta’ balas ya lanzadas
– خیلی از گلوله ها قبلا پرتاب شده
Gracias Dios por darme más
– خدا رو شکر که بيشتر بهم دادي
Yo que nunca esperé nada
– من که هرگز انتظار چیزی را نداشتم
Ahora siempre quiero más
– حالا من هميشه بيشتر ميخوام

Si están buscando pruebas, acá estoy de pie (Pie)
– اگه دنبال مدرک هستي ، من اينجا ايستاده ام
Me acostumbré al cambio ‘e la gente, pero no cambié (-bié)
– من به تغییر مردم عادت کردم ، اما تغییر نکردم
Siento que todo es más difícil desde que va bien (Bien)
– احساس ميکنم همه چيز سخت تر شده چون خوب پيش ميره
La fama me pasó por arriba como un tren
– شهرت مثل قطار از من رد شد
Aunque quisieron que pase, no perdí el control
– با وجود اينکه ميخواستن اين اتفاق بيفته ، من کنترلم رو از دست ندادم
Esas mirada’ que juzgan, ¿de quiéne’ son?
– اون نگاه هاي قضاوت کننده ، اونا کي هستن؟
Fui callando todo entre exceso’ y alcohol
– من همه چيز رو بين الکل و الکل ساکت نگه داشتم
Discutiendo a diario con mi otro yo
– هر روز با خودم بحث مي کنم

¿De qué va a hablar mi canción si se calma ese dolor que me daba inspiración?
– اگه اون درد که الهام بخش من بود آروم بشه ، آهنگم درباره چي حرف ميزنه ؟
¿Hace cuánto dejé de ser ese pibe soñador encerra’o en su habitación? (No)
– چند وقت پيش من ديگه اون بچه رويايي نبودم که خودش رو توي اتاقش قفل مي کرد ؟ (نه)
Recuerdo mirar estrella’, pedirle a cada una de ella’ que confíe en mi intuición
– یادم میاد که به ستاره نگاه می کردم و از هرکدومش می خواستم که به شهودم اعتماد کنند
Pensar que el límite es el cielo y tal vez llego a ser una constelación
– فکر کردن به اینکه آسمان حد و مرز است و شاید من تبدیل به یک صورت فلکی شوم

Tanta’ balas ya lanzada’
– خیلی از “گلوله ها قبلا پرتاب شده اند”
Gracias Dios por darme más
– خدا رو شکر که بيشتر بهم دادي
Yo que nunca esperé nada
– من که هرگز انتظار چیزی را نداشتم
Ahora siempre quiero más
– حالا من هميشه بيشتر ميخوام
Tanta’ balas ya lanzada’
– خیلی از “گلوله ها قبلا پرتاب شده اند”
Gracias Dios por darme más
– خدا رو شکر که بيشتر بهم دادي
Yo que nunca esperé nada
– من که هرگز انتظار چیزی را نداشتم
Ahora siempre quiero más
– حالا من هميشه بيشتر ميخوام

Sé que mi estrella quiere mecerme en paz (Eh)
– ميدونم ستاره ام ميخواد منو در آرامش تکان بده
Este loco mundo no la quiere dejar (Eh)
– اين دنيا ديوونه نميخواد ازش جدا بشه
Dios me la quiso entregar, sabe que puedo más (Eh)
– خدا ميخواست اون رو به من بده ، اون ميدونه که من ميتونم
Quise dejar huella, no sabía cuánto iba a pagar (Eh)
– ميخواستم يه علامت بزنم ، نميدونستم چقدر ميخوام پول بدم
Mamá, te juro que no quiero cambiar (Eh)
– مامان ، قسم ميخورم نميخوام عوض بشم
Te juro que no voy a cambiar
– قسم میخورم که تغییر نمیکنم


Duki

Yayımlandı

kategorisi

yazarı: